تاریخ یهود

مهاجرت يهوديان به بابل و سرزمين هاى ايرانى در قرن ششم پيش از ميلاد در دوران سلطنت نبوكدنضر و پس از ويران شدن معبد اول در اورشليم آغاز شد. يهوديان كه به اجبار از يهوديه به بابل كوچانده شده بودند حق بازگشت به يهوديه را نداشتند تا اين كه كورش كبير كنترل امپراتورى بابل را در قرن پنجم پيش از ميلاد به دست گرفت. در منشور مشهور كورش او به يهوديان اجازه داد تا به يهوديه برگردند و خانه و كاشانه ى خود را از نو بسازند. بسيارى برگشتند اما آنانى كه ماندند هسته ى اوليه ى جامعه ى يهوديان ايرانى را تشكيل دادند.

در سال ٦٤٢ پس از ميلاد، پس از جنگ نهاوند، مسلمانان عرب بر مردم و سرزمين هاى ايرانى سلطه يافتند. يهوديان، به همراه ديگر غيرمسلمانان به شهروندان درجه دو تقليل داده شدند، خود را محروم از برابرى سياسى و اجتماعى با ديگر شهروندان ديدند، و مجبور به پرداخت ماليلتى شدند كه تنها به غير مسلمانان تعلق مى گرفت. يهوديان مجبور بودند كه نشانى طلايى رنگ را هميشه بر لباس خود داشته باشند تا دين شان را مشخص كند و آنان را از ديگر شهروندان متمايز نمايد. اين نشان طلايى به نشانى هميشگى براى يهوديت بدل شد و چندين بار در تاريخ ايران حتى در اويل قرن بيستم بازگشت و خود را نشان داد.

در دوران صفوى در قرن هفدهم دولت يهوديان را مجبور كرد خود را جديدالاسلام بنامند تا از پرداخت جزيه و نشان طلايى معاف شوند. اما يهوديان راهى نداشتند جز آن كه در خفا به آيين خود بپردازند و از آشكار شدن راز خود و تعقيب قضايى در هراس باشند. در دوران سلسله ى قاجار، از پايان قرن هجدهم تا آغاز قرن بيستم به يهوديان آزادى بيشترى داده شد. دولت ايران به يهوديان حقوقى بر اساس قانون اساسى داد و آنان را همراه با مسيحيان و زرتشتيان با ديگر آحاد ملت برابر دانست. اين اقليت ها توانستند هر يك نماينده اى به مجلس بفرستند.

زندگى يهوديان در دوران رضا شاه پهلوى و سلسله ى او در قرن بيستم بهتر شد. مدارس يهودى توانستند زبان عبرى را درس دهند و روزنامه هاى يهودى شروع به انتشار كردند. رضا شاه به اسلام گرواندن عمومى يهوديان را ممنوع كرد و ايده ى ناپاك بودن غيرمسلمانان را مردود شمرد. با اين حال گرايش رضاشاه به نازى ها و به قدرت رسيدن هيتلر بار ديگر يهودی آزاری را به ايران آورد. مدارس يهودى بسته شدند و تبليغات ضد يهودى در ايران گسترش پيدا كرد. پس از جنگ جهانى دوم پسر رضا شاه، محمد رضاشاه به سلطنت رسيد و چندى پس از آن ايران از معجزه اى اقتصادى را تجربه كرد كه يهوديان را نيز شامل شد. جامعه ى يهوديان ايرانى شكوفا شد و اكثريت يهوديان وارد طبقه متوسط و مرفه شدند.

اين روند تا سال ١٩٧٩ ادامه داشت. زمانى كه انقلاب ايران به رهبرى آيت الله خمينى به وقوع پيوست و جمهورى اسلامى را در ايران مستقر كرد. اگرچه اين اتفاق زندگى روزمره را براى يهوديان مشكل تر و خطرناك كرد اما نكات مثبتى هم در حكومت خمينى وجود داشت. يهوديان از آن جهت كه اهل كتاب شناخته مى شدند در ايران آزادى مذهبى داشتند، اگرچه ميان يهوديانى كه در ايران زندگى مى كردند و يهوديان ساكن اسرائيل تفاوت روشنى گذاشته شد. اگرچه آزادى دينى قدمى بزرگ به جلو بود آزار و تعقيب يهوديان از بين نرفت و بسيارى از يهوديان به اتهام همكارى با دولت اسرائيل اعدام شدند و يا مجبور به ترك كشور گرديدند. علاوه بر اين ها به نظر مى رسد در سال هاى اخير يورش هاى متعددى به مايملك و زندگى شخصى يهوديان ثروتمند ايرانى انجام شده است.

از پايه گذارى اسرائيل در ١٩٤٨ تاكنون بيش از ٨٠ درصد يهوديان ايران به اسرائيل و ديگر نقاط جهان مهاجرت كرده اند. در بيست سال گذشته جمعيت يهوديان ايران كاهش داشته است و از هشتاد هزار نفر به چيزى در حدود بيست و پنج هزار نفر رسيده است.